امیدسبزوار

قانونمند از مردم برای مردم ، با تولید محتوای دست اول، نوری بر تاریکی های خبری سبزوار

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رویا دلخوش» ثبت شده است

زیباترین روایت دنیاست پارسی / شعری از نجیب بارور در ستایش زبان فارسی

نجیب بارور شاعر پرآوازه افغانستانی که در اول آبان ماه جاری برای شرکت در مراسم بزرگداشت ابوالفضل بیهقی به سبزوار سفر کرده بود، در دانشگاه حکیم سبزواری ضمن ارائه یک سخنرانی درباره اهمیت توجه و حفظ نثر فارسی و بیان ارزش های کتاب تاریخ بیهقی برای فارسی زبانان به قرائت شعری زیبا به شرح زیر درباره زبان فارسی پرداخت:

زیباترین روایتِ دنیاست پارسی
نغز است و نوعروس و دل‌آراست پارسی
شهد است و شکر است و شکیباست پارسی
گُل نیست، ماه نیست، دل ماست پارسی
غوغای کُه، ترنم دریاست پارسی

حرف ستیز، از لب خاموش می‌کشد
کاخ بلند و قله در آغوش می‌کشد
تاریخ را ز یادِ فراموش می‌کشد
از آفتاب، معجزه بر دوش می‌کشد
رو بر مراد و روی به فرداست پارسی

جان و خرد سروده از آیین ارجمند
رند و شراب‌خانه‌ی شیراز دلپسند
با مولوی شکوه سخن می‌شود بلند
از شام تا به کاشغر، از سند تا خجند
آیینه‌دار عالم بالاست پارسی

از بیستون گرفته معمای کوه را
از اشتیاقِ راه، نداند ستوه را
ترغیب عشق می‌کند اعماق روح را
تاریخ را، وثیقه‌ی سبز شکوه را
خون من و کلام مطلاست پارسی

این یادگار دوره‌ی ساسانیانِ پاک
این نطق، از جسارت سامانیانِ پاک
فرهنگ و یادواره‌ی ایرانیان پاک
روحِ بزرگ و طبلِ خراسانیان پاک
چتر شرف، چراغ مسیحاست پارسی

عرفان او گرفته ز منکر بهانه را
نرمی او شکست دهد تازیانه را
خیام‌وار، فلسفه گوید زمانه را
تصویر را، مغازله را، و ترانه را
جغرافیای معنوی ماست پارسی

بر سعدی و سنایی و عطار او درود
با بایزید، راز نهان می‌توان گشود
تنها نه من که نیچه هم از این زبان ستود
سرسخت در حماسه و هموار در سرود
پیدا بُود از این که چه زیباست پارسی

هم‌راوی شجاعت و هم‌داستان درد
بانگ ستیز و پهنه‌ی پیکارِ پایمرد
گَردِ ستور می‌کشد از پهنه‌ی نبرد
بانگ سپیده، عرصه‌ی بیدارباشِ مرد
پیغمبرِ هنر، سخنِ راست پارسی
 
چون سرخ در صراحی و چون لعل در سبو
رندانِ عشق، خاک دَرش کرده آرزو
زارِ دل هزار اهالیِ جست‌وجو
دنیا بگو مباش، بزرگی بگو برو
ما را فضیلتی‌ست که ماراست پارسی
 
گفتنی است در حاشیه این مراسم، فرزانه فرهبدنیا بانوی فرهیخته سبزواری که مجری این برنامه هم بود، هدیه ای شامل یک نقاشی از دشت گل های شقایق اثر خانم رویا دلخوش هنرمند نیشابوری و از شاگردان زنده یاد ایران درودی را به نجیب بارور تقدیم کرد.
 

 


 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امید برومندی

گفتگویی با حسن فرهبدنیا مولف کتاب کلیله و دمنه پاک درباره این اثر فاخر

کلیله و دمنه پاک به قلم حسن فرهبدنیا عنوان یک کتاب پژوهشی ادبی است که در هفته های اخیر در سبزوار منتشر شده است. انتشار چنین کتاب هایی در هر نقطه از کشور نشان دهنده بالندگی فکری و فرهنگی مردمان آن ناحیه است که نشان می دهد با وجود همه نا آرامی های سیاسی و نظامی و آشفتگی های اجتماعی که از هر طرف جهان ما را فرا گرفته، هنوز هستند کسانی که دل در گروه کتاب و کتابخوانی و پژوهش های ادبی دارند و در این زمینه می نویسند و منتشر می کنند و می  خوانند.
رسانه امید سبزوار در استقبال از همین رویداد خجسته فرهنگی، به سراغ جناب فرهبدنیا رفت تا با این شهروند فرهیخته سبزواری گفتگویی مفصل درباره این کتاب ارزشمند تازه منتشر شده داشته باشد.  این گفتگوی مکتوب با واسطه سرکار خانم فرزانه فرهبد انجام شد که کمال تشکر را از همکاری ایشان داریم.


جناب فرهبدنیا لطفا بفرمایید، انگیزه تان از انتخاب کلیله و دمنه برای بازنویسی چه بوده است؟

چند انگیزه زمینه ساز این کار شد. 

نخست: یکی از انگشت‌شمار نوشته‌های برجای مانده‌ از روزگارِ کهن، کلیلک و دمنک (کلیله و دمنه) است و این نوشته، مانندِ خدای‌نامه (شاهنامه) نشان‌دهنده‌ی فرهنگ و بینش ایرانیانِ پیش از اسلام می‌باشد و نگاهِ ایرانیانِ باستان را به دانش و خرد می‌نمایاند. 

دو: اگر نوشته‌ای توانسته چندهزار سال در میان مردمِ کشورها بماند، بی‌گمان، کاری‌است بس ژرف، ارزشمند، زیبا، توانا و سودآور. با این نگاه و این گواه، کلیله، که برخی بخش‌های آن از «مهابهاراتا» بزرگترین و کهن‌ترین رزمنامه‌ی جهان، با پیشینه‌ای چندهزار ساله می‌باشد و بخش‌های دیگرش نیز بیش از هزار سال است که به آن افزوده شده، یکی از ارزشمندترین و کهن‌ترین کارهایی است که تاکنون نوشته‌اند؛ وچنین کارِ ماندگاری، بی‌گمان، شایسته‌ی بازبینی و بازخوانی می‌باشد.

سه: کلیله ‌و دمنه‌ی ‌بهرامشاهی، که این دفتر از روی آن بازنویسی شده یکی از فنی‌ترین (و به گفته‌ی برخی: فنی‌ترین) نوشته‌های ادبیات ایران زمین است که با نگاه به درونمایه‌ی گُهربارش و سختی کارش، بهترین گزینه‌ برای بازگردان به پارسی پاک (سره) بود تا نشان دهد که اگر می‌شود فنی‌ترین کار را به پارسی پاک برگرداند، پس بسیاری دیگر را نیز می‌توان به پارسی نوشت و یا، دست‌کم، کمتر از واژگان بیگانه در نوشتارِ پارسی بهره بُرد. 

چهار: با بازنویسی فنی‌ترین نوشته‌ی پارسی و برداشتن واژگان تازی، توانِ زبان پارسی به نمایش گذاشته می‌شود و نشان می‌دهد که این سخن نابجا که: «زبان فارسی بدون کمک از زبان‌های دیگر، نارسا و ناتوان است» سخنی نادرست و ناسزاوار است.

پنج: جای دریغ بسیار بود که گنجی چون کلیله و دمنه‌ی بهرامشاهی، در پوششِ زیبایی که کِلکِ زنده یاد نصرالله منشی، با واژگان تازی بدان داده بود پنهان بماند و همگان توانِ بهره‌بردن از این گنج گران‌بها را نداشته باشند.

شش: بزرگ‌شمُردن کشور و فرهنگ پیشینیان، چون بزرگداشتِ پدرومادر است و همچنان‌که سرافرازی از پدر و مادر زمینه‌سازِ خودباوری است، نازش به فرهنگِ پیشینیان نیز می‌تواند خودناباوران را برای خودباوری یاری کند و دراین راستا، کلیله ودمنه که یادگارِ فرهنگِ پیش از اسلام است نشان می‌دهد که اگر ایرانیانِ دیروز، دانش دوست و خردپرور بوده‌اند فرزندانشان نیز می‌توانند چنان شوند که پیشینانشان بوده‌ا‌ند.


۲-ویژگی های این کتاب چیست؟

بهتر است پاسخِ این پرسش را بزرگان ادب و دانش بدهند:

در آغاز کلیله و دمنه آمده:

از بَرَهمَنی پرسیدند: «می‌گویند: در هند کوه‌هایی‌است و در آن‌ها گیاهانی، که کور را بینا، گـُنگ را گویا و مـُرده را زنده و برپا می‌کند. چگونه می‌توان به آن‌ها دست یافت؟»
بَرَهمَن پاسخ داد: چیزهایی شنیده‌ای، بی‌آن‌که به آن‌ها بیندیشی. آن‌چه می‌گویی، سخنی‌است نغز و پُر مغز که در پرده و رازگونه، گفته شده است. کوه، نشانِ خِـرَدمندان است و دارو، سخنِ آنان و کوران ومـُردگان، مردمِ ناآگاه که اگر سخنِ خِـرَدمندان را بشنوند، دانا و بینا می‌شوند. چیزی را که می‌جویی در نوشتاری به‌ نامِ کـلیلـه و دمنـه، آمده است و آن، در گنج‌خانه‌ی پادشاهانِ هند می‌باشد. اگر بتوانی آن را به دست آوری، به‌خواسته‌ات می‌رسی».

دکتر جعفر محجوب نوشته: 
«کـَلیله و دمنه قدیمی‌ترین کتابی است که در علم سیاست و آیین کشورداری در جهان نوشته شده و از بد حادثات مصون مانده و به دست ما رسیده است و جای آن دارد که مطالب آن مورد توجه و تجزیه و تحلیل دقیق استادان و دانشجویان رشته علوم سیاسی، و دیگر دانشجویانی که علم سیاست را به صورت درسی فرعی و جنبی در رشته خویش می‌خوانند قرار گیرد».

در پیش‌گفتارِ »پنجاتنترا« (یکی از کهن‌ترین نوشته‌های جهان) آمده:
«... هرکس این کتاب را از بَر فرا گیرد یا داستان آن را ازداستان‌سرایان آموخته و با آن‌ها آشنا گردد اگر سلطان عرش هم دشمن وی باشد زندگیش با شکست اندوهناک آلوده نخواهد شد ...»

انزابی‌نژاد نوشته:
 «... شیخ ابراهیم الیازجی می‌گوید: «هیچ کلمه و حرفی درآن نوشته نشده مگر آن‌که به ‌قصد بیان حکمتی بوده تا بدان بر عقل و خِرَدمندی بیفزاید و سیرت و سریرت آدمی تهذیب یابد...این کتاب از معدود گنجینه‌های مشرق زمین، نه، حکمت نوع بشراست  (تاریخ ادبیات زبان عربی)»

عباسعلی عظیمی (چنان‌که در شاهنامه نیز آمده) در «شرح حال و آثار ابن مقفع» نوشته: 
«... و بهرام چوبین هرگاه در منزلی فرود می‌آمد آن کتاب را می‌خواند و در تمام آن‌روز به ‌مطالعه آن مشغول بود و خسرو پرویز به‌ دایی‌های خود (بندویه) و (بسطام) می‌گفت من هیچگاه از بهرام واهمه نداشتم همچون امروز زیرا که خبر یافتم کتاب کـلیله و دمنه را مطالعه می‌کند. زیرا این کتاب موجد رای و اندیشه بلند می‌شود (اخبارال...دینوری ص 89)»

فردوسی در شاهنامه (از زبانِ برزویه پزشک) سروده: 
... مـن امـروز در دفـترِ هنـدوان   همی بنگریدم به روشن‌روان
نبشته چنین بُد که در کوه هند   گیایی‌ست رخشان چو رومی پرند
چو بر مرده بپراگند، بی‌گمان    سخن‌گوی گردد هم اندر زمان  ...    

مولوی در مثنوی معنوی آورده:
گفت دانایی برای داستان     که درختی هست در هندوستان
هرکسی کز میوه‌ی آن خورد و برد     نه شود او پیر و نه هرگز بُمرد

آن‌چه گفته شد، اندکی‌است از بسیار و همین اندک، نشانگر این است که کلیله و دمنه چه ویژگی‌هایی دارد و به چه کار می‌آید.


۳- پسوند پاک که به انتهای نام این کتاب اضافه شده چیست؟

با نگاه به این‌که، بازنویس‌هایی با نامِ کلیله و دمنه‌ی، سره، پارسی، پارسی دری، فارسی و مانند این‌ها در بازار هست، نگارنده، نامِ کلیله و دمنه‌ی پاک را بر نوشته‌اش گذاشته تا از دیگر کلیله و دمنه‌ها بازشناخته شود.


۴- آیا قبل از این هم روی کلیله و دمنه در ایران کار شده و این کار شما نمونه مشابهی دارد؟

بله. به گفته‌ی یکی از دست‌اندرکاران، تاکنون، دست‌کم، 1480 بازنویسی و بازگردان از کلیله و دمنه انجام گرفته است و همانند این کار نیز، کلیله‌ و دمنه پارسی سره. کلیله و دمنه‌ی پارسی دری (که هردو نوشته‌ بزرگوار حسین تولایی است) و چند کلیله و دمنه‌ی دیگر هست که به گمانِ نگارنده، کلیله‌ و دمنه‌ی پاک و آن‌ها، اگرچه در نام نزدیک به هم‌اند، ولی، چه در روش نگارش و چه در روش پژوهش، از هم، بسیار دور می‌باشند.


۵- آیا کتاب های چاپ شده یا در دست چاپ دیگری دارید؟

برخی نوشته‌ها در برخی نشریات و کتاب‌ها چاپ شده است؛ مانندِ «واما داستان»، «پیام مهرورزان»، روزنامه‌های «سلام»، «نوید اصفهان»،  ...  و در ، وبلاگ‌های 1-din.blogfa.com  - 1-tanz.blogfa.com   -   1-sher.blogfa.com   - tarikhi1391.blogfa.com
   -  1-dastan.blogfa.com  -  1-dastanak.blogfa.com    -   1-farhang.blogfa.com    -   1-sokhananenagz.blogfa.com   و ...   و نوشته‌های دیگری که اگر، زمان و زمین بگذارد، در آینده چاپ خواهد شد.


۶- در اوضاع نابسامان فرهنگی که فعلا بر کشورمان حاکم است از نظر شما آیا چنین پژوهش ها و آثاری، جای خودش را پیدا می کند و چقدر می شود امیدوار بود به اینکه این کتاب توسط نسل جوان پذیرفته و خوانده شود؟

گمان نگارنده این است که کشور یا به زبان بهتر، ما مردم، دچار خودناباوری هستیم. صدها سال است که ما را از باور به خود دور کرده و پهلوانان بیگانه را جایگزین خودپهلوانی و خودباوری کرده‌اند و این برای آن‌هایی که فرهنگ را به این سمت‌وسو کشانده‌اند بسیار سودآور و برای ما مردم، بسیار زیان‌بخش بوده و هست، چون، چنان شده‌ایم که اگرچه با چشم خود می‌بینیم آنچه ما گره‌گشایشان می‌خوانیم هیچ توانی ندارند، ولی بازهم سرمایه‌ها را هزینه‌ی آن‌ها می‌کنیم تا «گره از کارِ فروبسته‌ی ما بگشایند» و این، یعنی آویختن در دیگری و خود را باورنکردن و خوار شمردن خویشتن. 

اگر فرهنگِ خاور و باختر و خودکامگی برما فرمانروا شده و ما، تاب پایداری در برابر آن‌ها را نداریم و به آسانی پیرو و دنباله‌رو آنان شده‌ایم چون فرهنگ فرمانروا، ما را پوچ و بی درون‌مایه کرده و چنان به ما باورانده که ما «بندگانیم جان و دل برکف / چشم بر حکم وگوش برفرمان». گمان من چنین هست که ناپایداری در برابر فرهنگ‌های زیان‌بخش، برای این است که خودباور نیستیم و این خودناباوری، میوه‌ی سدها سال دوری از خرد و خردورزی است. اگر ما دگربار، با خردنامه‌ها یا شاهنامه‌ها آشنا شویم و  به جای ماندن در داستان‌ها، به درونمایه‌ و پند و اندرزهای آن‌ها بیندیشیم و از بردگی و بندگی، به هرگونه و هرنام دوری بجوییم شاید، چنان شویم که غربی‌ها با نگاه به فرهنگ یونان، و نه رُم، شدند. 
 

۷- لطفا بفرمایید جامعه هدف را برای کتاب تان چه کسانی تعریف کرده اید؟ به عبارت دیگر این کتاب بیشتر به درد چه کسانی میخورد؟

کلیله و دمنه در دو دفتر چاپ شده است

نخست: دفتر یکم، که از نگاه نگارنده، بسیار روان، ساده، آهنگین، بشکوه، همه‌خوان و همه‌دان نگاشته شده است. 

دوم: دفتر یکم و دوم است که بخش نخست، همان ویژگی‌های دفتر یکم را دارد و بخش دوم، ویژه‌ی پژوهشگرانی است که می‌خواهند از ریشه و بن‌مایه‌ و دیگر ویژگی‌های کلیله و دمنه آگاه شوند. بنابراین، این نوشته، هم برای همگان کاربرد دارد و هم برای پژوهشگران و دانشجویان ادب.


۸- چطور شد که انتشارات فیروزی را انتخاب کردید برای چاپ این کتاب؟

پیش‌آمدی بود فرخنده، بدونِ هماهنگی پیشین.


۹- چند نسخه از این کتاب چاپ شده است؟
گفتند در بخش شناسنامه بنویسید 1000 .


۱۰- اگر توضیح دیگری هم دارید، بفرمایید.

نگاره‌ی روی دفتر از آنِ «رویا دلخوش» است؛ بانوی هنرمندِ نیشابوری و هنرمندی که کارهای او در برخی کشورهای هنردوست نمایش داده شده و می‌شود و سربلند است که شاگرد «ایران درودی» (و به باور نگارنده، جانشین ایشان)، بوده است. دراین‌جا و هرجای دیگر، از ایشان و دوستِ بزرگوارم، «دکتر ابوالقاسم رحیمی»ِ مهربان که رنج واپسین ویرایش‌ها را به جان خریدند، سپاسگزارم و آرزومندِ روزی هستم که مردمِ ایران و جهان، به گنجِ خوبی، خوشی و پایداری دست‌یابند.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امید برومندی