امید برومندی:

هر گاه استعداد کودکی در هر زمینه ای شکوفا می شود و او در سنین پایین می درخشد و موفقیت هایی کسب می کند، قطعا نیمی از موفقیت او مرهون وجود بزرگترهایی دلسوز و خوش فکر است که توانسته اند استعدادهای فرزند دلبندشان را به درستی شناسایی و سپس شکوفا کنند. 

ریحانه حارث آبادی هنرمند نونهال تئاتر سبزوار هم که این شب ها تئاتر سوگنامه سهراب را در حال اجرا دارد، بی شک از این قاعده مستثنا نیست. او این شانس را داشته که علاوه بر استعداد و توانمندی های ذاتی، مادری خردمند و دلسوز داشته باشد که مسیر موفقیت را برایش هموار کند.

خانم زهره محمدی مادر ریحانه که خودش هم پابه پای دخترش برای آماده کردن این تئاتر آموزش دیده و زحمت کشیده و در نهایت کارگردانی اثر را خودش برعهده گرفته است، از اصلی ترین انگیزه اش برای سوق دادن ریحانه به سمت این فعالیت چنین می گوید:

خانواده ما به دلیل بیماری شدید همسرم که چند سال هم به طول انجامید با بحران سختی روبه رو بود و از وقتی که مطمئن شدم پدر ریحانه به زودی ما را ترک خواهد کرد و فرزندم باید در سن کودکی با چنین داغ سنگینی مواجه شود، تصمیم گرفتم استعدادهای هنری او را در زمینه شعر و قصه گویی و نمایش که از بچگی این ظرفیت ها را از خود نشان داده بود، پرورش بدهم و خصوصا او را با شاهنامه آشنا کنم تا از طریق آثار فاخر ادبیات ایران با موضوع سوگ و رنج هایی که بسیاری از انسان ها در زندگی می بینند،  آشنا شود و بفهمد که هر چقدر هم مصیبت های زندگی بزرگ باشد باز هم انسان می تواند خود را قوی کند و با آن مواجه شود و بر رنج ها غلبه کند.

خوشبختانه در این مسیر انسان های خوبی هم سر راه ما قرار گرفتند که به رشد و پرورش استعدادهای ریحانه کمک کردند از جمله آقای دانایی، خانم شیرازی و سپس آقای محمد اکبری، آقای محسن کفاش و آقای امیر منجی برای تهیه این تئاتر، نوشتن نمایشنامه، و خلق یک سری حرکت ها و نوع بیان و آموزش های لازم دیگر به من و ریحانه آموزش های زیادی دادند.


خانم محمدی اکنون از این درخشش ریحانه بسیار خوشحال است و می گوید:

مطمئنم روح پدر ریحانه هم که حدود یک سال است از آسمانی شدنش می گذرد، از دیدن این موفقیت دخترمان شاد می شود و من هر چقدر بتوانم به ریحانه برای کشف و شکوفایی بیشتر استعدادهایش کمک می کنم.

گفتنی است تئاتر سوگنامه سهراب از 11 تا 15 مرداد 1402 هر شب در پلاتوی امیرشاهی سبزوار اجرا می شود.