در محوطه انتهایی باغ ملی سبزوار، نزدیک به ساختمان شهرداری، سکوی ساده ای قرار دارد که طبق منابع و مستندات معتبر تاریخی، یادگار روزگاران بسیار دور ایران زمین است.
سکویی که محل دفن سهراب پسر رستم دستان است و اگرچه تا کنون واقعا مهجور باقی مانده و بسیاری از سبزواری ها حتی از وجود آن خبر ندارند اما واقعیت این است که این قسمت از شهر امروزی سبزوار که در گذشته به میدان دژ سپید شهرت داشته، میزبان یکی از رویدادهای مهم باستانی و پهلوانی ایران بوده است که داستانش از هزاران سال قبل تا کنون به لطف روایت زیبای شاهنامه فردوسی نزد ایرانیان و جهانیان بازگو میشود.
خوشبختانه در یک دهه اخیر حرکت هایی برای احیای این محل انجام شد و اولین قدم آن نصب مجسمه نبرد رستم و سهراب در باغ ملی سبزوار بود. اما احداث این مجسمه تنها یک بخش کوچک از پروژه بزرگی بود که مسئولان سبزوار در آن زمان برای این مکان مد نظر داشتند.
در آن زمان قرار بود در محل آرامگاه سهراب با الهام از شکل باستانی آن که روزگاری محل دژ سفید بیهق بوده است، میدانگاهی بزرگ با المان های ویژه طراحی و احداث شود و محلی برای اجرای برنامه های فرهنگی و آیینی و شاهنامه خوانی فراهم آید که به یکی از جاذبه های سبزوار برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شود. به همین منظور توسط مسئولان وقت، محل حمام قدیمی شهرزاد در خیابان سینما بهمن که یکی از املاک مجاور شهرداری و باغ ملی سبزوار است، خریداری شد و ایده و طرح اولیه آن ریخته شد، اما با تغییر مدیران شهری، اجرای این طرح به تاخیر افتاد.
حالا خبرهایی به گوش می رسد که شهرداری تصمیم دارد آن محل را به جای احیای آرامگاه سهراب به احداث پارکینگ طبقاتی اختصاص دهد!
پخش شدن این خبر بین مردم، باعث نگرانی دوستداران میراث فرهنگی و تمدنی ایران شده است. مردم سبزوار با اینکه اجرای پروژه آرامگاه سهراب به واسطه نبود اعتبار کافی یا کم توجهی مسئولان وقت به این گونه طرح های مثبت فرهنگی و گردشگری، به تاخیر بیافتد، کنار آمده بودند، اما اینکه کلا چنین پروژه ای منتفی و به یک پارکینگ تغییر کاربری بدهد، تأسف آور است.
امیدواریم اگر اعضای فعلی شورای شهر سبزوار و مسئولان کنونی شهرداری همت و پول کافی برای اجرای این طرح فرهنگی و گردشگری مهم را ندارند، دست کم آن را همینطور به حال خود رها کنند تا بالاخره زمانی برسد که مدیرانی خوشفکر و توانمند این پروژه را اجرایی کنند. به هرحال آنچه مسلم است این است که تبدیل یک طرح و پروژه فرهنگی به یک پارکینگ به هیچ عنوان منصفانه و قابل قبول نیست.